شبهای بارانی

خوش آمديد


به چه می اندیشی؟ 

به زمین یا به زمان؟
 

به نگاهم که در آن ... هاله ی غم
 

چو پرستوی سیاهی ز کران تا به کران
 

بال گسترده در این دشت سکوت
 

به چه می اندیشی؟
 

به هم آغوشی من با غمها
 

یا به این رشته ی مرواریدی
 

که ز چشمم ریزد؟
 

به چه می اندیشی؟
 

کاش میدانستم
 

به چه می اندیشی؟

 

 

+نوشته شده در یک شنبه 4 تير 1391برچسب:,ساعت16:17توسط محمود | |

+نوشته شده در یک شنبه 4 تير 1391برچسب:,ساعت16:16توسط محمود | |


به سراغ مـــن اگر می آیی٬
 

تنــد و آهســته چه فرقی دارد؟؟؟
 

تــــــو به هر جور دلت خواست بـــــیا !
 

... ...
 

مثل سهراب دگر...
 

...جنس تنهایی من چینــی نیست٬
 

که ترک بردارد
 

مثل آهــــن شده چینی نازک تنهایی مــــن
 

تـــــو فقط . .
 

زود بیا!!!

+نوشته شده در یک شنبه 4 تير 1391برچسب:,ساعت16:14توسط محمود | |